زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
گفتم از درد نهان؛ یـار به من میگـوید یا که مخفی؛ به حسین و به حسن میگوید نه حسین و نه حسن رازغمش داد خبر نه به زینب نه به فضّه؛ نه بمن میگوید نه زمحسن نه زصورت نه زسینه نه زدل نه ز بـازو نه ز پهـلو نه ز تن میگوید گوش او ناله ی جانسوز مرا میشنــود چشمهایش به من از ضعف بدن میگوید هر گه از پیکـــرآزرده ی او میپـرسم عـوض او در و دیـوار سـخـن میگوید نقش هرغـصۀ او پیـش دو چـشم ترمن قصّهها از غـم و اندوه و محن میگوید آنچه را با حسنین و به من وفضّه نگـفت شـب غسـل بــدنش خـون کـفن میگوید حق زهرا همه شُد غصب و زبان«میثم» لعن بــر طایـفــۀ عـهــد شکـن میگوید |